درباره وبلاگ


سلام به همه ی سمپادیون و کسانی که در دل سمپادین...امیدوارم این مطالب تا حد کافی مفید واقع شده باشه!!تا یادم نرفته از دو عزیز ی که مطالب مختلف رو در اختیار من قرار دادند تشکر کنم...جناب آقای سرگزی و سرکار خانم عارف(که به معنای واقعی کلمه معلمند!!!!.)
پيوندها
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان all about arabic و آدرس arab-zaban.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 123
بازدید کل : 79157
تعداد مطالب : 17
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1



نکات درس عربی متوسطه




انواع حروف در زبان عربی

در تجزيه حروف بايد اين سه ويژگي را مشخص نمود: نوع حروف، عامل يا غير عامل بودن و نوع بناء.

انواع حروف به دو دسته عامل و غير عامل تقسیم می شود:

الف- حروف عامل

تعريف: حروفي هستند كه عملي و تغييري را از حيث اعراب (رفع و نصب و جر و جزم) در كلمه يا جمله ما بعد خود انجام مي دهند.

حروف عامل داراي انواع مختلفي به قرار زير مي باشند:

 

1. حروف جر: حروفي هستند كه تنها پيش از اسمها آمده و باعث جر (كسره يا تنوين جر –ِ،-ٍ) آنها مي گردند مانند: واللهُ علي كلِّشيءٍ قديرٌ.

حروف جر عبارتند از: مِنْ، باء، تاء، كاف، لام، واو، خلا، عدا، مُذْ، مُنْذُ، رُبَّ، حتّي، الي، في، عنْ، علي، حاشا.

حروف جر 17 حرف هستند که دراین یک بیت شعر آورده شده :

باء و تاء و کاف و لام و واو و منذ، مُذ، خلا

ربّ، حاشا، مِن، عدا، فی، عَن، علی، حتی، الی

 

2. حروف نصب: حروفي هستند كه قبل از فعل مضارع آمده و باعث نصب آن مي شوند مانند: فَعسي أنْ يأتيَ اللهُ بالفتحِ.

حروف نصب عبارتند از: أنْ، لَنْ، كَي، لكَي، إذَن.

توجه: دو حرف (لـِ) و (حتّي) از حروف جر هستند، اما هرگاه پيش از فعل بيايند به عنوان عامل نصب عمل مي كنند. (البته در حقيقت، عامل نصب وجود أنْ مستتر بين آن حرف و فعل مابعد مي باشد) مانند: لَنْ تنالوا البرَّ حتّي تنفِقوا مما تحبون. (حتّي أنْ تنفقوا)

 

3. حروف جزم: حروفي هستند كه پيش از فعل آمده و باعث جزم آنها مي شوند مانند: لم يَلِدْ.

حروف جزم عبارتند از: لَمْ، لَمّا، لام امر، لاي نهي، إنْ و لَو شرطيه.

حروف لَمْ، لَمّا، لام امر، لاي نهي تنها یک فعل را جزم می کنند ولی حرف شرط دو فعل مضارع را مجزوم می نمایند.

توجه: علاوه بر حروف فوق، 9 اسم ديگر هست كه به عنوان عامل جزم عمل مي كنند. اين اسمها عبارتند از: مَنْ، ما، مهما، أيّ، حيثما، إذما، متي، أينما، أنّي.

مثال: مَنْ يجتَهِدْ يصِلْ الي مايريد.

 

4. حروف مشبهه بالفعل: حروفي هستند كه در ابتداي جملات اسميه قرار گرفته و باعث نصب مبتدا به عنوان اسم خود و رفع خبر به عنوان خبر خود مي شوند مانند: إنّ اللهَ سميعٌ عليمٌ.

حروف مشبهه بالفعل عبارتند از: إنَّ، أنَّ، كأنَّ، لكنَّ، لَيْتَ، لَعَلّ.

 

5. حروف شبيه به ليس (ما، لا، إنْ, لاتَ): حروفي هستند كه مانند ليس عمل مي كنند. يعني اسم را مرفوع و خبر را منصوب ميكنند مانند: لا شُجاعُ كاذباً.

 

6. لاي نفي جنس: لاي نافيه اي است كه بر سر مبتدا و خبر مي آيد و مانند حروف مشبهه بالفعل عمل مي كند مانند: لا بليّةَ أصعَبُ منَ الجهلِ.

 

7. حروف استثناء: حروفي هستند كه در جمله استثناء بكار رفته و براي خارج كردن مستثني منه بكار برده مي شوند مانند: لا يَمَسُّهُ إلا المطهَّرونَ.

حروف استثناء عبارتند از: إلا، عدا، خلا، حاشا، غير، سوي.

 

8. حروف ندا: حروفي هستند كه براي صدا زدن شخصي يا چيزي از آنها استفاده مي شود مانند: يا اللهُ.

حروف ندا عبارتند از: أ، أي، أيا، هيا، يا، آ، وا.

 

ب) حروف غير عامل

حروفي كه باعث تغيير حركت آخر كلمه و يا جمله بعد از خود نمي‌شوند.

 

1. حرف تعريف (ال) كه باعث معرفه شدن اسم نكره مي گردد مانند: جاء التلميذُ.

 

2. حروف عطف: حروفي هستند كه براي پيوند دادن بين دو كلمه يا دو عبارت يا دو جمله كه از نظر قواعد نحوي مشابهند ميان آنها واقع مي شوند.

اين حروف عبارتند از: واو، فاء، ثمّ، أو، أم، لكنْ، بَل، لا.مع

بايد توجه داشت كه لكِنَّ از حروف مشبهة بالفعل و عامل است ولي برخلاف آن لكِنْ از حروف عطف و غيرعامل مي‌باشد.

 

3. حرف خطاب: (ك) در ذلك.

 

4. حروف تحقيق و تقليل: (قد) اگر پيش از فعل ماضي بيايد، تحقيقيه است و اگر پيش از مضارع بيايد تقليليه مي باشد مانند: قد أفلحَ المؤمنونَ (تحقيقيه) / قدْ يَصدِقُ الكَذوب (تقليليه).

 

5. حروف استقبال: سَ (براي آينده نزديك) و سَوف (براي آينده دور) مانند: وسيعلمُ الذين ظلموا أيّ منقلبٍ ينقلِبونَ / سوفَ يعلمونَ.

 

6. حرف رَدْع (بازداشتن): ردع به معني انكار است و در جهت اظهار مخالفت با مخاطب به كار مي‌رود. مانند: كلاّ (هرگز). مانند: كلاّ بل لا تكرمون اليتيم.

 

7. حروف استفهام: (أ) كه بر دو جمله فعليه و اسميه وارد مي شود چه در نفي و چه در اثبات مانند: ألمَ تعلَمْ؟ / أصلاتُكَ تأمرُكَ أنْ نترُكَ ما يعبُدُ آباؤنا؟

(هل) كه بر جمله مثبت وارد مي شود مانند: فهل أنتم مُنتَهون؟

 

8. حروف تنبيه: حروفي هستند كه براي هشدار دادن و آگاه نمودن بكار برده مي شوند.

حروف تنبيه عبارتند از: أما، ألا كه فقط بر جمله وارد مي شوند: ألا إنّهم هم السفهاء.

ها: ها أنتم هؤلاء جادلتم.

ها در أَيُّهَا و أَيَّتُهَا و هم چنين ها در ابتداي اسم‌هاي اشاره (هذا ، هولاء ، هذه) نيز حرف تنبيه است.

 

9. لام ابتداء: كه براي تأكيد بكار مي رود: لعليٌّ تلميذٌ / إنهُ لَغفورٌ رحيمٌ.

 

10. حروف تخصيص:

(هلاّ) كه تنها با جمله فعليه مي آيد: هلا تستغفرُ الله (با فعل ماضي به معني سرزنش عمل گذشته و با فعل مضارع به معني شدت و طلب مي باشد).

(أما، ألاّ) كه براي خواهش بكار مي رود: ألاّ تزورني.

(أولا، لَوْما) كه بر ممتنع بودن مضمون جمله دوم به خاطر وقوع مفهوم جمله اول دلالت مي كند مانند: لولا عليٌ لهلكَ عمَر.

 

11. حروف نفي:

لا: أكثرُهم لا يعقِلون.

ما: و ما قَتلوهُ يقيناً.

إنْ: (گاهي معي نفي دارد كه در اينصورت جزم نمي دهد) مانند: إنْ قامَ عليٌّ (علي نايستاد).

حرف (ما) ]كه برسر فعل ماضي مي‌آيد[ و حرف (لا) ]كه برسر فعل مضارع مي‌آيد[ از حروف نافيه هستند.

 

12. حروف جوابيه یا  تصديق: حروفي هستند كه در جهت اظهار موافقت با مخاطب به كار مي‌رود. مانند: نَعَمْ (بله) أجَلْ (آري بله) – بَلي، إي .مانند: قالوا بلي.

 

13. حروف تأكيد: لام مفتوحه و نون تأكيد. نوني است كه بر افعال مضارع، نفي، نهي، جحد، استفهام، امر حاضر جهت تأكيد ملحق مي شود.

نون تأكيد دو نوع است: نون تأكيد خفيفه (نْ) مانند: يَعْمَلَنْ و نون تأكيد ثقيله (نَّ) مانند: يَعْمَلَنَّ.

 

14. ماي كافّه: برسر حروف مشبهة بالفعل و آنها را ازعمل بازمي‌دارد.

 

15. حرف نون وقايه: هرگاه فعل بخواهد به ضمير متكلم وحده (ي) متصل شود همواره از ميان فعل و ضمر يك حرف نون (ن) قرار مي‌گيرد كه آن را نون وقايه مي‌نامند. نَصَرتَنِی

 

16. واو حاليه: واوي كه برسر جمله اسميه حاليه مي‌آيد و جمله پس از آن محلاً منصوب است و به معناي (در حالي كه) مي‌باشد.

هر حرفی که عامل نباشد غیر عامل محسوب می شود.

 

نكات:

•  حروف جر، ندا، استثناء، مشبهة بالفعل, تنبيه, تعريف, خطاب ... مختص به اسم و حروف جازمه, ناصبه, تخصيص, توقع, استقبال، ردع، نون تأكيد... مختص به فعل،و حروف عطف، استفهام، نفي، تصديق، لام تأكيد... مشترك بين اسم و فعل هستند.

• ايّ، أنْ حروف تفسير مي باشند و مشترك بين اسم و فعل هستند. مانند: ونادَيناهُ أنْ يا ابراهيم / تابَ، أي: رَجَع. 

• أمّا، إمّا حروف تفصيل بوده و مختص اسم مي باشند مانند: إنّا هدَيْناهُ السبيلَ إمّا شاكراً و إمّا كفوراً. 

 

 

نوع بناء حرف :

با توجه به حركت آخر حروف، نوع بناء آنها را مي توان شناخت.

اگر حرکت آخر حرف ضمه باشد مبني بر ضم و اگر حرکت آخر حرف فتحه باشد مبني بر فتح و اگر حرکت آخر حرف کسره باشد مبني بر كسر و اگر حرکت آخر حرف ساکن باشد مبني بر سكون می باشد. مانند:

حيثُ: مبني بر ضم.

ثمَّ: مبني بر فتح.

لـِ: مبني بر كسر.

مِنْ: مبني بر سكون.

 



شنبه 3 دی 1390برچسب:, :: 21:32 ::  نويسنده : fahim_sampadi

الـمفـعولُ فیـهِ

« مفعولٌ فیه » را می توان همان « قید مکان و قید زمان » در دستور زبان فارسی دانست .

 مفعولٌ فیه بر مکان یا زمان انجامِ فعل دلالت می کند .

 همه کلمات زیر می توانند مفعولٌ فیه واقع شوند  .


إذا : هرگاه، اگر

الآنَ : حالا

الأمسُ الأوّل : پریروز

الیَومَ: امروز

أسبوع (جمع: أسابیع): هفته

أسفَل : پایین، پایین‏تر

أعلَی: بالا، بالاتر

أمامَ، قُدّامَ: جلو

أمْسِ : دیروز

أینَ: كجا، هرجا

بَعدَ الظُّهر: بعدازظهر

بَعدَ المُفتَرَق: بعد از چهارراه

بَعدَ غَدٍا: پس فردا

بَعد َثلاثة أیّام : سه روز بعد

بَعدَ قَلیل : كمی بعد

بَعدَ یومَینِ : دو روز بعد

بَینَ : میان

تَحتَ : زیر

جِوارَ ، جَنبَ: كنارِ

حینَ : وقتی كه

خَلْفَ ، وَراءَ : پشت‏سر

سَنَة ( جمع: سَنَوات‏وسِنین ) : سال

شَهْر (جمع: أشهُر ): ماه

یَومَ : روزِ

صَباحَ : بامدادِ

عصر: عصر

عِندَ : نزد

غَداً : فردا

فَوقَ : بالای، روی

قبلَ‏ الظُّهر: پیش از ظهر

قَبلَ قلیل: كمی پیش

لَمّا، عِندَما: هنگامی كه

لَیلَ (جمع: لَیالی) ، عِشاءَ: شبِ

لَیلاً ، عِشاءً : در شب

لیلةَ الغَد: فردا شب

لَیلة أوّلِ أمس: پریشب

مَتَی : چه وقت ، هر وقت

مَساءَ ، مساءً : بعدازظهر ، شب

مُنتَصَفَ اللَّیل : نیمه شب

نَهارَ ، نَهاراً : روز هنگام

هُنا : اینجا

هُناكَ : آنجا

 


[1] إذا در گفت و گوهای امروزی بیشتر به معنای « اگر » به کار می رود . مثال از گویش حجازی   :

 إذا تِجی مَعایَ أجی مَعاک .

یعنی : اگر همراهم بیایی همراهت می آیم.

[2]  در عراقی : « هَسّه » در حجازی : « دَحین» در مصری : « دِلوَئتی » در سوریه : « إسّا »

[3] در مصری : « النَّهار ده »

[4] در عامیانه عراقی و حجازی : « گِدّام » در سوری : « ئدّام »

[5]  در عراقی و سوری و حجازی : « وَینْ » در مصری : « فَینْ »

[6] در عراقی: عُقُب باچِر در حجازی : بَعد بُکرة

[7] در عراقی : « یَمّ »

[8]  در عراقی : « باچِر » در حجازی « بُکرة »

[9]  در اطراف خلیج فارس :

« اِهْنا » در عراقی علاوه بر « اِهْنا » ، « اِهْنانِه» نیز می گویند .

 در سوری : « هون »

 



شنبه 3 دی 1390برچسب:, :: 20:39 ::  نويسنده : fahim_sampadi

نکات متفرقه...

 

*تشدید در عین الفعل:باب تفعیل.....تشدید در لام الفعل :ثلاثی مجرد

*در باب مفاعله مشارکت یک طرفه میباشد مثال:کاتب علی محمدا ...علی با محمد نامه نگاری

کرد .اما در باب تفاعل مشارکت دو طرفه میباشد تکاتب علی و محمد...علی و محمد نامه-

نگاری کردند.

*برخی از باب ها دو مصدر دارند :باب تفعیل مصدر تفعله و باب مفاعله مصدر فعال

*مصادر ابواب هشت گانه جامدند :در باب مفاعله اسم مفعول مونث دقیقا همانند مصدر این

باب است وبا توجه به کاربرد آن در جمله جامد یا مشتق بودن آن مشخص میشود!

مثال :المدینه مجاهده الکافرون (مجاهده :اسم مفعول مونث)

*فعل امر باب مفاعله دقیقا مانند اسم فاعل از ثلاثی مجرد است.

*در تشخیص مشتق یا جامد بودن اسم :اگر اسم جمع بود باید مفرد آن را یافت

*فعال مصدر دیگر باب مفاعله یکی از اوزان صفت مشبهه میباشد پس باید به معنای آن در زبان

مقصد (زبان فارسی ) توجه نمود .....

 

                                                                       پایان بخش اول نکات متفرقه...



جمعه 2 دی 1390برچسب:, :: 12:4 ::  نويسنده : fahim_sampadi

حروف عطف

 

این حروف به سه دسته تقسیم می شوند

1- حروفی که دو کلمه عطف شده را تحت حکمی واحد در می آورند منظور از حکم واحد این است که هر دو طرف در آن حکم شرکت دارند مثلاً جاء علی و فاطمة . علی و فاطمه آمدند ( با هم ) .( و - فَ - ثم ّ-مع ) از این حروفند .

نکته : واو برای جمع بین دو متعاطف در یک زمان و با هم است .

فَ : معنای ترتیب و تعقیب دارد مثال: علی آمد سپس فاطمه ( بلافاصله ) پشت سرش آمد

ثمّ : ترتیب با فاصله زمانی  زیاد یا کم را می رساند مثال : نزل القوم ُ ثمّ ارتحلوا . قوم آمدند سپس کوچ کردند ( توقف بین نزول و کوچ می تواند کم یا زیاد بوده باشد مهم این است که ابتدا فرود آمدند و سپس کوچ کردند )

مع:پذیرش نقش کلمه ی قبل در جمله-همراهی بین دو یا چند نفر را می رساند مثال: نحن نذهب الی المسجد مع اصدقاءنا! در این جمله (اصدقاء)مجرور به حرف جر است و (نا)ضمیر مالکیت است که در این جمله نقش مضاف الیه را می پذیرد.(اگر دقت کنید متوجه می شوید که مشارکت میان ضمیر نحن و اصدقاءنا انجام شده است.......مشارکت:رفتن به مسجد.

2- حروف دسته دوم ( بل- لکن – لا ) حکم را به یکی از دو کلمه عطف شده می دهد و دقیقاً آن کلمه را معلوم می سازد مثلاً : ما جاء علیٌ بل محمد ٌ . در این مثال حکم به آمدن محمد شده نه علی  ویا این مثال : أنا معلم لا طبیب . من معلمم نه پزشک حکم به معلم نسبت داده شده نه پزشک .

 

3- ( أم و أو ) حکم را به یکی از طرفین نسبت می دهد با این تفاوت که طرفی که حکم به او نسبت داده شده مبهم است ومثل مورد دوم مشخص و معین نیست . مثال:أفی الدار أخی أم فی المدرسة ؟ برادرم در خانه است یا در مدرسه ؟   جالس العلماء أو الزهادَ . با علما یا با پرهیزگاران  همنشینی کن

نکته : اگر در ابتدای جمله همزه تسویه یا استفهام بود از أم استفاده می کنیم نه أو : سواءٌ علیهم أأنذرتهم أم لا تنذرهم ( همزه تسویه است : یکسان است برای آنها که هشدارشان  بدهی یا ندهی)

أضربتَ زیداً أم عمراً . زید را زدی یا عمر را ؟ ( این همزه استفهام است ).

 



جمعه 2 دی 1390برچسب:, :: 11:38 ::  نويسنده : fahim_sampadi

   حروف جر 17 حرف هستند که دراین یک بیت شعر آورده شده :     

باء و تاء و کاف و لام و واو و منذ ،مُذ ،خلا

ربّ ،حاشا ،مِن ،عدا ،فی ،عَن ،علی ،حتی ،الی

 1-(بـِ ،تَ ،وَ :معنای قسم می دهند مثال : واللهِ ، تاللهِ ، بالله ِ ) بنابراین اسم بعد از آنها مجرور می شود : والتینِ و الزیتونِ . بأبی أنت و أمّی و نفسی )

2-کَ معنای مثل ومانند می دهد : أنت کالشمس ِ : تو مثل خورشیدی

 3- لـ ِ معنای مالکیت می دهد : لله ِ المغرب ُ و المشرق ُ : از آن خداست مغرب و مشرق جهان .

 4- منذ ُ و مُذ اگر بعدشان اسم مجرور بیاید حرف جر هستند و اگر به جمله اضافه شوند مفعول فیه (ظرف ) هستند

 ما رأیتُه مُذ یومین ( دو روز است اورا ندیده ام ) مارایتُک منذ مدة ٍ ( مدتی است تو را ندیده ام ) = حرف جر

سلّمت ُعلیه مذ قابلتُه = به فعل اضافه شده پس ظرف است .

 5- خلا و عدا و حاشا اگر بعدشان اسم مجرور بیاید حرف جرند و اگر قبلا از آنها ما بیاید ما خلا ، ماعدا می توانند هم  جزء ادات استثنا باشند و هم فعل .

 6- حتی هم جز ء حروف ناصبه فعل مضارع است مثل : ذهبتُ حتی أخرجَ من الظلمة ِ و هم حرف جر است مثل : سلام ٌ فیه حتی مطلعِ الفجر ِ .

 7- بقیه حروف حرف جرند و غیر از حرف جر نیستند البته در معنا ربّ را حرف زائد می گیریم ولی اسم بعد از آن مجرور به حرف جر ربّ است : ربّ أملٍ لا اناله ( چه بسیار آرزویی که به آن نمی رسم )



جمعه 2 دی 1390برچسب:, :: 11:25 ::  نويسنده : fahim_sampadi